روايت امدادرساني به زلزله زدگان استان آذربايجان شرقي

ساخت وبلاگ

امکانات وب

-->-->-->-->-->-->-->-->-->
پارمیس فان

تكاوران گردان 786 لشگر 21 حمزه سيدالشهدا (ع) نيروي زميني ارتش آن شب با صلوات و دعا و با تمام قدرت و توان خود هر بار كه جاني را نجات داده و يا جسدي را از زير آوار بيرون مي كشيدند، همراه مردم گريه مي كردند و تا بامداد يكشنبه بسياري از صدمه ديدگان را نجات دادند.

از اهالي منطقه زلزله زده شهرهاي اهر، ورزقان و هريس به كرات شنيديم كه نيروهاي نظامي اعم از ارتش، سپاه و نيروي انتظامي آن شب پر وحشت و اضطراب شنبه 21مرداد ، چگونه مردانه مردم را تنها نگذاشتند.

اولين هايي كه سراسيمه براي نجات واماندگان زير آوارها و جان هاي زير تل آوار مدفون شده شتافتند ، مردم بودند كه با تمام وجود خود را به آوارهاي برجا مانده از زلزله هاي 6 و 2/6 ريشتري شهرهاي اهر، هريس و ورزقان زدند، اما بزودي روشنايي جايش را با تاريكي شب عوض مي كرد و اين درحالي بود كه هنوز نيروهاي امدادي وارد منطقه نشده بودند.

اين درحالي بود كه مردم هم با دست خالي و بدون امكانات و تجهيزات كار زيادي نمي توانستند انجام دهند.

اهالي مناطق زلزله زده كه مي گويند آن شب دقايق و ساعات سختي را تا بامداد فردا گذرانده اند، به نيكي از بر و بچه هاي گردان 786 تكاور لشگر 21 حمزه ياد مي كنند.

گفته مي شود آنها اولين يگاني بوده اند كه وارد منطقه شده و چه مردانه و نيك نشان دادند كه حافظان واقعي مرز و بوم و مردم خود هستند؛ قهرماناني كه روز چهارشنبه هرچه اصرار كرديم ، عكس و فيلمي از آنان تهيه كنيم، حاضر نشدند جلوي دوربين قرار بگيرند.

يك اكيپ از اين غيور مردان را در حومه ورزقان پيدا كرديم كه بعد از چهار روز تلاش بي وقفه و بعضا توام با گرسنگي با جمعي از بچه هاي هلال احمر و امداد و نجات سرگرم صرف غذا و استراحت بودند.

آنطور كه گفته مي شود تكاوراني كه از اولين ساعات شنبه شب خود را به منطقه آسيب ديده رساندند با تمام وجود وارد عمل شده و تا رسيدن نيروهاي امداد و نجات توانستند 80 نفر از مردمي را كه زير آوار گرفتار شده بودند، زنده خارج كنند و روستاي 'باجه باج' يكي از روستاهايي بوده كه اين نيروها آن شب بي وقفه تا بامداد تلاش كردند.

هر چه اصرار مي كرديم افسر ارشد اين نيروها حاضر به گفت وگو و معرفي خود نبود و راضي نبود كه نامي از وي برده شود. جالب اينكه بقيه نيروهاي اين گردان هم اينچنين بودند.

فرمانده مي گفت ما به وظيفه خود عمل كرده ايم. براي خدا و بدون چشمداشت.

اين افسر تكاور ادامه داد ما نه به تعريف و تمجيد نياز داريم و نه دوربين لازم است و نه هياهو و سر وصدا ، ما براي حفظ آب و خاك و حراست از مرزها همواره آماده ايم و هر زمان هم كه لازم باشد براي امداد و نجات و ياري رساني به مردم كشور عزيزمان خواهيم شتافت و اين را وظيفه ذاتي خود مي دانيم.

دست آخر خواستيم خاطراتي از آن شب و نيز چگونگي عمليات نجات را برايمان بازگو كنند.

يكي از آنها گفت ، غروب شنبه آماده برگزاري شب قدر بوديم و يك هيات هم ما را براي افطار دعوت كرده بود، اما هنوز چند ساعتي به اذان مانده اطلاع دادند كه زلزله رخ داده و ما نيز خود را به سرعت به يگان هاي خود رسانديم.

اين افسر تكاور ادامه داد: دقيقا لحظاتي بعد از اذان مغرب وارد منطقه شديم. فضاي عجيبي بود، نه برق بود نه آب و تنها مردمي بودند كه دل به ياري ما بسته و چشم به دست هاي ما دوخته بودند. خيلي از مردم عادي حدود دو ساعتي بود كه براي نجات زير آوار ماندگان تلاش مي كردند و با ديدن ما خوشحال شدند. اما واقع اين بود كه حس مي كرديم وارد جهنم شده ايم.

آن افسران در بازگويي خاطرات آن شب از يك سرباز اهل شهرستان اهر صحبت كردند كه خود را به كوه آوار در روستاي باجه باج زده بود.

مي گويند: اين سرباز كه خانواده خودش گرفتار زلزله شده بود، هرچه اصرار كردند برود سراغ خانواده خودش نرفت و در همين روستا به امدادرساني به مردم مصيبت ديده اقدام كرد.

آن افسران گفتند كه هرچه اصرار مي كرديم ، برود، او نپذيرفت و مي گفت فرقي ندارد همين حالا ديگراني به خانواده من كمك مي كنند و به دادشان مي رسند.

آن سرباز اهري آن شب تا صبح در عمليات نجات در همين منطقه ماند و تعدادي از زير آوار مانده ها را نجات داد.

افسران تكاور همچنين خاطره ديگري از مردانگي هاي نيروهاي گردان خود را بازگو مي كردند؛ از جمله سربازي اهل جنوب كشور به نام 'آرمان' كه آن شب در روستاي 'گلنبر' بدون نوشيدن حتي يك جرعه آب تا بامداد تلاش كرد و جان تعدادي از هموطنان مصيب ديده و آسيب ديده را نجات داد.

يكي از افسران مي گفت : آخرين موردي كه با كمك آرمان از زير آوار خارج كرديم، پيرزني بود كه تحويل خانواده اش داديم و سپس عازم كمپ شديم. آرمان بعد از پايان عمليات نجات، حال خوبي نداشت و ما ابتدا فكر مي كرديم او كه فقط به تنهايي 5 جسد را از زير آوار خارج كرده بود، از نظر روحي به هم ريخته است. اما بعد متوجه شديم كه او در تمام 30 ساعت گذشته حتي يك قطره آب نخورده و يك لحظه نخوابيده است.

تكاوران و سربازان ارتش آن شب خيلي از حادثه ديدگان را از زير آوار خارج كردند و آنطور كه فرمانده شان مي گفت هربار كه جسدي را در مي آوردند ، همراه بازماندگان گريه مي كردند.

اين نيروها در كنار ساير نيروهاي انتظامي، سپاه و بسيج ، علاوه بر شركت فعال در عمليات امداد و نجات ، نقش موثري در تامين امنيت مناطق زلزله زده درشهرهاي اهر، هريس و ورزقان ايفا كردند.

 منبع : پایگاه اطلاع رسانی ارتش ج.ا.ا

گزارش از محمد حيدري هايي

ارتش جمهوری اسلامی ایران...
ما را در سایت ارتش جمهوری اسلامی ایران دنبال می کنید

برچسب : ارتش,آجا,نزاجا,نهاجا,نداجا,پداه,زلزله,امدادرسانی,کمک ارتش به زلزله زدگان,تکاور,زلزله آذربایجان شرقی, نویسنده : احسان محمّدی aja بازدید : 994 تاريخ : جمعه 10 شهريور 1391 ساعت: 17:40